سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دوستانه هک عاشقانه آموزشی


عاشق آسمونی
محمد قدرتی
به یاد تو
دوستان جنوب
دانشجو
دانشگاه آزاد نیکشهر
دانشگاه آزاد زاهدان
دانشگاه آزاد چابهار
دانشگاه آزاد ایرانشهر
دانشگاه بین المللی چابهار
دانشگاه پیام نور
وزارت آموزش و پرورش
آموزش و پرورش سیستان و بلوچستان
آموزش و پرورش چابهار
اموزش و پرورش کنارک
سازمان سنجش
سامانه ثبت نام دانش آموزان
اداره کل چاپ و توزیع کتابهای درسی
انجمن رادیکال
انجمن رایا همراه
انجمن پارس
انجمن کاشان
انجمن ایرانیان
انجمن موبایل ایرانیان
راهنمای بانکی ایران
بانک مرکزی
بانک ملی
بانک کشاورزی
بانک صادرات
بانک ملت
بانک مسکن
بانک تجارت
بانک کارآفرین
بانک سامان
بانک سپه
بانک کارآفرین
بانک پارسیان
پست بانک
بانک مالی و اعتباری مهر
بانک توسعه صادرات ایران
بانک شهر
بانک دی
بانک سینا
چی می خواهی بیا
خبرگزاری انا
خبرگزاری جمهوری اسلامی ایرنا
خبرگزاری جمهوری اسلامی ایرنا
خبرگزاری دوپ
خبرگزاری صدا و سیما
خبرگزاری عصر ایران
خبرگزاری فارس
خبرگزاری ورزش ایران
خبرگزاری کتاب ایران
خبرگزاری وب سایت های ایران
فروشگاه موبایل

یک تاجر آمریکایى نزدیک یک روستاى مکزیکى ایستاده بود که یک قایق کوچک ماهیگیرى از بغلش رد شد که توش چند تا ماهى بود!

از مکزیکى پرسید: چقدر طول کشید که این چند تارو بگیرى؟

مکزیکى: مدت خیلى کمى!

آمریکایى: پس چرا . . .

یک تاجر آمریکایى نزدیک یک روستاى مکزیکى ایستاده بود که یک قایق کوچک ماهیگیرى از بغلش رد شد که توش چند تا ماهى بود!

از مکزیکى پرسید: چقدر طول کشید که این چند تارو بگیرى؟

مکزیکى: مدت خیلى کمى!

آمریکایى: پس چرا بیشتر صبر نکردى تا بیشتر ماهى گیرت بیاد؟

مکزیکى: چون همین تعداد هم براى سیر کردن خانواده‌ام کافیه!

آمریکایى: اما بقیه وقتت رو چیکار میکنى؟

مکزیکى: تا دیروقت میخوابم! یک کم ماهیگیرى میکنم! با بچه‌هام بازى میکنم! با زنم خوش میگذرونم! بعد میرم تو دهکده میچرخم! و بادیدن طبیعت به فکر فرو می روم و از این همه نعمت غرق لذت میشم. بعد با دوستام شروع میکنیم به صحبت کردن و گپ زدن و کلی از زندگیمان لذت می بریم! خلاصه مشغولم با این نوع زندگى!

آمریکایى: من توی هاروارد درس خوندم و میتونم کمکت کنم! تو باید بیشتر ماهیگیرى بکنى! اونوقت میتونى با پولش یک قایق بزرگتر بخرى! و با درآمد اون چند تا قایق دیگه هم بعدا اضافه میکنى! اونوقت یک عالمه قایق براى ماهیگیرى دارى!

مکزیکى: خب! بعدش چى؟

آمریکایى: بجاى اینکه ماهى‌هارو به واسطه بفروشى اونارو مستقیما به مشترى ها میدى و براى خودت کار و بار درست میکنى... بعدش کارخونه راه میندازى و به تولیداتش نظارت میکنى... این دهکده کوچیک رو هم ترک میکنى و میرى مکزیکو سیتى! بعدش لوس آنجلس! و از اونجا هم نیویورک... اونجاس که دست به کارهاى مهمتر هم میزنى...

مکزیکى: اما آقا! اینکار چقدر طول میکشه؟

آمریکایى: پانزده تا بیست سال!

مکزیکى: اما بعدش چى آقا؟

آمریکایى: بهترین قسمت همینه! موقع مناسب که گیر اومد، میرى و سهام شرکتت رو به قیمت خیلى بالا میفروشى! اینکار میلیونها دلار برات عایدى داره!

مکزیکى: میلیونها دلار؟؟؟ خب بعدش چى؟

آمریکایى: اونوقت بازنشسته میشى! میرى به یک دهکده ساحلى کوچیک! جایى که میتونى تا دیروقت بخوابى! یک کم ماهیگیرى کنى! با بچه هات بازى کنى! با زنت خوش باشى! برى تو دهکده یچرخی! و بادیدن طبیعت به فکر فرو بری و از این همه نعمت غرق لذت بشی. بعد با دوستانت  صحبت کنی و از زندگی لذت ببری.


ارسال شده در توسط عبدالمجید حوت